کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

نی نی من و بابایی

مامان گرفتار

سلام به پسر قشنگ تر از ماهم و دوستای خوبم کیان نازم دلم میخواد خاطره ها تو مو به مو بنویسم ولی واقعا چند وقته که فرصت نمیکنم و واقعا نمیشه.فکر کنم ی دو ماهی هست که وبلاگت رو به روز نکردم راستش ی چند وقتی بود که خیلی بی حوصله بودم و ی مدتی هم که در افسردگی به سر میبردم! بعد از برگشتمون از بندر یه دوهفته بعدش مامان جون و دایی و خاله میتی اومدن اصفهان.هر چند که اصلا دلم نمیخواد این خاطره ی تلخ برام تداعی بشه ولی جزیی از زندگیته.ی شب قبل از اینکه برگردن بندر با خانواده ی همسری رفتیم پارک.حدودا ساعت 11 شب بود که یهو متوجه شدیم کیان نیست!!! آخه چطور من متوجه نشده بودم؟؟؟ دلم نمیخواد از اون حالی که داشتم بنویسم چون دوباره حالم بد میشه.فق...
13 مرداد 1393
1